درس خارج اصول سیدعبدالهادی مرتضوی

1400/03/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام وضع / وضع / مباحث الفاظ- جلسه 141

جهت چهارم: اقسام وضع

مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند: «ثم إن الملحوظ حال الوضع إما يكون معنى عاما فيوضع اللفظ له تارة و لأفراده و مصاديقه أخرى و إما يكون معنى خاصا لا يكاد يصح إلا وضع اللفظ له دون العام فتكون الأقسام ثلاثة و ذلك لأن العام يصلح لأن يكون آلة للحاظ أفراده و مصاديقه بما هو كذلك فإنه من وجوهها و معرفة وجه الشي‌ء معرفته بوجه بخلاف الخاص فإنه بما هو خاص لا يكون وجها للعام و لا لسائر الأفراد فلا يكون معرفته و تصوره معرفة له و لا لها أصلا و لو بوجه».[1]

تقسیم اول: در رابطه با اقسام وضع، بعضی وضع را تقسیم به تعیینی و تعیّنی کرده اند. مراد از تعیّنی، اختصاص لفظ به معنایی که حاصل از کثرت استعمال باشد در قبال تعیینی که واضع لفظ را برای معنایی تعیین کرده است که به وضع واضع است.

پس وضع بر دو قسم است: تعیینی و تعیّنی.

البته بعضی انکار کرده اند و گفته اند وضع تعیّنی نداریم.

مرحوم امام[2] می فرمایند خیر، هر دو قسم وضع موجود است، هم وضع تعیینی و هم وضع تعیّنی.

شاید اکثر علماء بگویند یک قسم وضع داریم و آن تعیینی است و منکر وضع تعیّنی شده اند.

این یک تقسیم بندی بود که برای وضع بیان شده است.

تقسیم دوم: تقسیم دیگری که برای وضع شده است، این است که می گویند ما یک وضع شخصی داریم و یک وضع نوعی داریم. در توضیح این دو وضع می گویند، گاهی واضع، ماده (ض ر ب) و هیئت (ضرب) معین را تصور می کند که هر یک از این دو دخیل در وضع است، این وضع را وضع شخصی می گویند و مثالهای آن فراوان است، مثل اسماء اعلام، اسماء اجناس نظیر دوچرخه، میز، صندلی و... واضع به این فرزند نگاه می کند و حروفی را در ذهن می آورد و اسم او را حسن می گذارد. به این وضع شخص می گویند.

در مقابل، گاهی واضع، ملاحظه ماده معین نمی کند، ملاحظه هیئت معینی را نمی کند. به این وضع، وضع نوعی می گویند. برای این نوع از وضع، مثال به جملات اسمیه زده اند که می گویند تحت ماده و هیئت خاصی نیست و می توانی بگوئی زیدٌ قائمٌ یا عمرٌ عالمٌ یا بکرٌ جالسٌ. یا می توانی بگویی زیدٌ القائم. پس تحت یک هیئت خاصی نیامده است، یا می توانی بگوئی قام زیدٌ، این تغایر هیئت دارد و به هر شکل در می آید.

این سه هیئت است که تغییر پیدا کرده است و به آن وضع نوعی می گویند.

پس تقسیم اول وضع، وضع تعیینی و تعینی بود، تقسیم دوم وضع، وضع نوعی و شخصی بود.

تقسیم سوم: یک تقسیم بندی دیگری برای وضع کرده اند که طبق این تقسیم بندی سوم، می گویند وضع، تقسیم می شود به چهار قسم معروف:

اول: وضع عام، موضوع له عام.

دوم: وضع عام، موضوع له خاص.

سوم: وضع خاص، موضوع له خاص.

چهارم: وضع خاص، موضوع له عام.

می گویند وضع از این چهار قسم خارج نمی باشد.

در توضیح این تقسیم، مقدمه ای را بیان می کنیم: برای هر یک از لفظ و معنا در مقام وضع، اصالتی است که واضع به هر یک به تنهایی نگاه می کند، یعنی هم به لفظ و هم به معنا مستقلا نگاه می کند و این به خلاف مستعمِل است که به معنا مستقلا نظر می کند، اما به لفظ تبعا نظر می کند.

به اصطلاح می گویند لفظ، آیینه برای معنا است، لذا در قسم سوم می گوئیم واضع، هم به لفظ و هم به معنا مستقلا نظر می کند و هنگام وضع، هر دو را تصور می کند و به هر معنایی که وضع و حقیقت وضع را معنا کنیم.

بعد از روشن شدن این مقدمه، وارد بحث می شویم که در اینجا سه جهت را باید بحث کنیم:

جهت اول: انحصار وضع به حسب تصور عقل در چهار قسم؛ چرا وضع را به چهار قسم وضع کردیم و این حصر عقلی است یا خیر؟

جهت دوم: آیا این اقسام اربعه امکان دارد یا خیر؟

جهت سوم: آیا این اقسام اربعه بعد از اینکه امکان داشت، در خارج واقع شده است یا خیر؟

ادامه بحث در جلسه بعد بیان خواهد شد.


[1] خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، ص10.
[2] «و اما ما أقيم عليه من البرهان من انه لا يعقل جعل العلاقة بين امرين لا علاقة بينهما و انما المعقول هو تعهد الواضع و التزامه بأنه متى أراد افهام المعنى الفلاني تكلم بلفظ كذا، فهو حق لو كان الوضع إيجاد العلاقة التكوينية، و اما على ما حققناه من انه تعيين اللفظ للمعنى فهو بمكان من الإمكان بل ربما يكون الواضع غافلا عن هذا التعهد كما يتفق ان يكون الواضع غير المستعمل بان يضع اللفظ لأجل ان يستعمله الغير، و به يتضح بطلان تقسيمه إلى التعييني و التعيني، لأن الجعل و التعيين الّذي هو مداره، مفقود فيه»؛ خمینی، سید روح الله، تهذیب الاصول، ج1، ص8.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo